بازی الهلال و منچسترسیتی در جام جهانی باشگاهها نه فقط یک شگفتی، که زلزلهای در هندسه قدرت فوتبال آسیا بود. در مسابقهای دیوانهوار، الهلال عربستان توانست چهار گل به تیمی بزند که نماد قدرت فوتبال مدرن اروپا است؛ تیمی که پپ گواردیولا ساخته و با میلیونها یورو تجهیز شده. این صعود نه یک اتفاق، که حاصل برنامهریزی، هزینهکرد هوشمندانه و مدیریت مدرن است. حضور سیمونه اینزاگی، تنها یکی از نشانههای تحول در ساختار باشگاههای عربستانی است.
واقعیت را باید پذیرفت: تیمهای عربستانی دیگر به فوتبال آسیا تعلق ندارند، حداقل از نظر کیفیت، کلاس بازی، سرمایهگذاری و حتی تفکر مدیریتی. قیاس میان لیگ ایران و لیگ عربستان، بیش از آنکه رقابتی فوتبالی باشد، این روزها بیشتر به یک شوخی تلخ شبیه است. وقتی الهلال، النصر و الاتحاد با بازیکنان درجهیک جهانی قرارداد میبندند و از مربیان صاحبسبک اروپایی بهره میبرند، ما در لیگ ایران هنوز درگیر ماجرای زمین چمن، حقوق معوقه و صدور کارت بازی هستیم.
جام جهانی باشگاهها امسال نشان داد که فوتبال باشگاهی عربستان نه فقط در آسیا که در مقیاس جهانی هم حرفهایی برای گفتن دارد. تیمی از قاره کهن، با سبکی از فوتبال که بیشتر شبیه تیمهای ایتالیایی و اسپانیایی بود، مدعی جهانی شد؛ و این تنها یک نشانه است. وقتی عربستان میزبان جام جهانی ۲۰۳۴ باشد، دیگر نمیتوان پیشرفت فوتبالش را نادیده گرفت. حالا دیگر حضور بازیکنان بزرگ در لیگ عربستان فقط دلیل مالی ندارد؛ این لیگ تبدیل به بستری برای رقابت، رشد فنی و تجربه فوتبال سطح بالا شده است.
برای فوتبال ایران، اما مسیر آینده نگرانکنندهتر از همیشه به نظر میرسد. آیا در این شرایط میتوان به قهرمانی یا حتی صعود به مراحل بالای لیگ نخبگان آسیا امیدوار بود؟ آیا تیمهای ایرانی قرار است تنها برای بُرد مقابل نمایندگان کشورهای ضعیفتر بجنگند و به محض رسیدن به غولهای عربستانی، دستهایشان را بالا ببرند؟
آنچه امروز شاهد آن هستیم، محصول سالها سرمایهگذاری هدفمند عربستان در زیرساخت، آموزش، برندینگ و تعامل با جهان است. چیزی که فوتبال ایران، بهرغم داشتن استعدادهای درخشان، همچنان از آن محروم است. اگر قرار باشد آینده فوتبال آسیا را درک کنیم، باید بپذیریم که عربستان دیگر بخشی از بازی ما نیست؛ آنها از ما عبور کردهاند.